Resurrection
کوچ هم چیز غریبی است. عالم خودش را دارد. یک عمر دل میبندی به شکل مردمی بلاگفا، بعد از ساختار تخصصی بیان در در میاوری. جای جالبی است، لذت بخش است، خوشم آمده. فقط حس میکنم خیلی بعید است کسی از پیشینیان اینجا را به سادگی پیدا کند، باید چند صباحی بگذرد و چند پستی بگذارم و چند خانی بیایند و بروند و من همین گوشه بنشینم و انتظار بکشم.
و خاطرات خیلی خوبی دارم از نیووریکا بلاگفا که با خودم خواهم کشاند. و خاطرات بدی هم دارم از پست هایی که در زمان اشتباه برای افراد اشتباه گذاشته شدند و تبعات جبران ناپذیری داشتند. حسرت نمیخورم، کاری که شده ارزش حسرت ندارم. دوست میداشتم که جور دیگری عمل میکردم ولی بعید بود نتیجه متفاوتی بدهد. بهرحال، بی خیالش میشویم.
برای پست اول بودن، توضیح قدیمی ام را دوباره میدهم. نیووریکا نام یک سرزمین خیالی است که قرار بود و هست در کتابهایی که هرگز نمینویسم قرار داشته باشند و جایی باشند، کره ای متفاوت از زمین که مسائل دنیایم درش رخ میدهند و نام درستش وریکا است که پس سلسله اتفاقاتی نیووریکا میشود. و خب این سرزمین متشکل از سه قاره، یک امپراطوری متحد دارد که اکثریتش را کنترل میکند، مثلاً. و بسیار لت و پار و تکه تکه شده است و پر از دسیسه های سیاسی و جنگهای نابخردانه و الخ. من حیث المجموع، علمی تخیلی درجه یکی است که حس نوشتنش را بزبان شیرین پارسی ندارم، چون در ایران مفت نیرزیده، دو نفر هم بسختی خواهند خواندش که ملت ما خیلی بژانر خوانی علاقه ندارند. کلاً به چیزی خوانی خیلی علاقه نداریم. بهرحال.
و مرده بدم، زنده شدم، نیووریکای جدیدی زاده شد از خاکستر بلاگفایش، مثل ققنوسی که بچه هاش از دل خاکسترش به در. باشد که رستگار شویم!
- ۹۴/۰۳/۲۳