The Empire of Newverica

در تکیه چارچوب بی ژرف/ مردیست که سایه اش سپید است

The Empire of Newverica

در تکیه چارچوب بی ژرف/ مردیست که سایه اش سپید است

چیز خاصی نیست، یک عمر است که حرف میزنیم و حرف میزنیم. یک گوشه ای میگیریم، دنج و راحت و باز هم حرف میزنیم، هی بحرف زدن ادامه میدهیم تا آخرش بمیریم. چند نفس داریم که هر روز بانحطاط نزدیک ترمان میکند، حیف است که درشان فقط هوا باشد و بی صوت، حیف نیست؟

آخرین مطالب

پاراتروپر، کوسه ها و مسئله اصلاح طلبی

سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۱۶ ب.ظ

می افتد

از بالای صحنه روی زمین

صحنه می افتد

از بالا روی سقف

زمین می افتد

آسمان، در اینجایی پرتره ای تمام قد

شاخه های سیاه و فرو کشیده

می افتد

اتاق انبوه از سقف تا زمین

من، من عاقبت اندیش نزدیک بین

عینکی گم شده لای خرت و پرتها

گیر کردن چتر پاراتروپر، تکاور هوایی

لای شاخه های سیاه و فرو کشیده

می افتد

پک آخر؟

من داستان های دود آمیز

من پنجره بهم خوردگی

کوتاه، زیر دست و پا

کتاب های پخش روی میز

من تزویر، گلنگدن کشیده روی گردن کرگدن

شور انگیز

بین لرزه های آرواره ها

دلفین و نهنگ و دلقک ماهی

در آینه ها

کوسه ها، کوسه ها، کوسه ها

غلتیدن روی سیاهی، شفاف و تار

انجماد روی شا...

اقیانوس منجمد مرکزی

یک تصویر در آینه ها

یک تصویر در درخت ها

با شاخه های سیاه و فروکشیده

یک تصویر

سبز خاکستری

زبانه ها میفروشند برگهای نارنجی و لگد مال

شعله ور

تمام نشدن گلوگاه حادثه ها

من بی صدا، سکنای جایی

از برهوت، نپیچیده سوت قطار

گوش، نشنیدن بی حرفی ها

کر شدن آیا؟

به بازوان سخت، پشتکار آهنگری

آهنگ، گر، یای مصدری

بی صدایی، بی حرفی، تمامی

پرتره ای تمام قد، تمام فکر، تمام حرف

وزن بی تصویرها

خلوت گلوگاه حادثه ها

تدبیر شنای قورباغه ای

در باتلاق عمیق، خطر کوسه ها

یک تصویر در آینه است

سخن گویی پانچ در گوشواره ها

از سر تخت خواب، خون میچکد

روی زمین

می افتد

پا، در هوا، غلت، در هوا

چه میکند پاراتروپر

آغوش لرزش اندود هوا

با من داستانهای غرق دود، بی صدا

بیست، بیست و یک، بیست و دو، ده هزار، یک

برسد به دست اهریمن، یا اگر نشد

بنویس روی باله های کوسه ها

شهرکی سوخته در گدازه ها

عبور از خاتمی ها و سرسلسله ها

بی تصویرها در آینه ها

از یک درخت آرام، با گوشهای باز

و شا... و شا...

خلوت حشرات، دگردیسی کوسه ها

شام ناچیز از گلوگاه حادثه ها

اتاق خلوت انبوه، در لگد های پاراتروپر

برهوت دود آمیز سایه ها

من آبی، من زرد، من پژمرده در رنگهای کمد

من ایزوگام، من پانکراس سرطانی، زیر استکان، روی کمد

پن کیک شاد و بی نشاط، قهوه ای و دود

صبحانه ای برای تصویر کوچک سبز

خاکستر شعاع زلزله ها

تندباد مهیب توی شکاف درز دیوارهای درخت

پرتره ای تمام

کلاشینکف زنگ زده، آرواره های به لرزه روی هم

پریدن، پریدن، گم شدن، صداها

در آبهای عمیق خطرناک

ببین، ببین، سه هزار دندان

در انتهای گازنبری

سمت چپ جناح دزدان دریایی پانکراس

جشن بی کران لشکر کوسه ها

تصویر یک درخت پاراتروپر درون آینه ها

اصلاح شاخه های سیاه و فروکشیده

غرق شدن، زیر و بم

پایان بی تصویرها

آغاز کوسه ها




25 مهر 1394

تهران


  • م. مجتاز

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی