The Empire of Newverica

در تکیه چارچوب بی ژرف/ مردیست که سایه اش سپید است

The Empire of Newverica

در تکیه چارچوب بی ژرف/ مردیست که سایه اش سپید است

چیز خاصی نیست، یک عمر است که حرف میزنیم و حرف میزنیم. یک گوشه ای میگیریم، دنج و راحت و باز هم حرف میزنیم، هی بحرف زدن ادامه میدهیم تا آخرش بمیریم. چند نفس داریم که هر روز بانحطاط نزدیک ترمان میکند، حیف است که درشان فقط هوا باشد و بی صوت، حیف نیست؟

آخرین مطالب

بند هفتم سردار

سه شنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۴۶ ب.ظ

سردار پدر خانواده است، نویسنده سیاسی است، روزهایش را در میان روزنامه ها سپری میکند، از کتابهای خریده اش عقب مانده و هنوز بسیاری را نخوانده است. امروز سردار روی مبل نشسته است و کاری برای انجام ندارد و روی برگه های سفید را خط خطی میکند. پدر خانواده نیست، نویسنده سیاسی نیست و روزنامه نخریده. تنها تمام تمرکزش را روی نوشتن بند هفتم شعرش گذاشته است.

روزی روزگاری در کافه های جوانی

رؤیای مبهم یک روز بارانی و تلمیح فاجعه در اردوگاه غریب انسانی

روزی هزار ساعت مالش حروف روی سطح کاغذ و در پایان

یک طرح سخت از زندگی انسانی

آب تیره روی نفس های جهانی

تاراج شده در واقعیت مجازی

و بعد چیزی به ذهنش نمیرسد. یعنی خیلی خوبند چیزهایی که میخواهد بنویسد ولی نمیداند شعر هستند اصلاً یا نه. اصلاً از پایه این شعر است؟ اصلاً سردار شاعر است؟ آیا بهتر است همان نویسنده سیاسی معمولی باشد یا شاعر موج نو و سپید؟ موج نو است یا سپید؟ نمیداند. روی مبل نشسته است و کاغذها را خط خطی میکند و نمیداند یک ساعت بعد خواهد نوشت: شعری که عاقبت نشد نشان بدهد انهدام را در بند هفتم سرداری که سقوط کرده است، سالهای متوالی.


الصاقی در ساعت 1 بعد از نیمه شب روز چهارشنبه 7 خرداد: دیروز، با اختلاف بسیار رتبه بهترین روز سال 94 تا اینجا را رقم زد. امید است که این مقوله بازهم شکسته شود.

  • م. مجتاز

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی