The Empire of Newverica
در تکیه چارچوب بی ژرف/ مردیست که سایه اش سپید است
The Empire of Newverica
در تکیه چارچوب بی ژرف/ مردیست که سایه اش سپید است
خانه
از من
سرآغاز
به من
چیز خاصی نیست، یک عمر است که حرف میزنیم و حرف میزنیم. یک گوشه ای میگیریم، دنج و راحت و باز هم حرف میزنیم، هی بحرف زدن ادامه میدهیم تا آخرش بمیریم. چند نفس داریم که هر روز بانحطاط نزدیک ترمان میکند، حیف است که درشان فقط هوا باشد و بی صوت، حیف نیست؟
خلاصه آمار
بایگانی
دی ۱۳۹۴
(۱)
آذر ۱۳۹۴
(۱)
آبان ۱۳۹۴
(۴)
مهر ۱۳۹۴
(۴)
شهریور ۱۳۹۴
(۳)
مرداد ۱۳۹۴
(۴)
تیر ۱۳۹۴
(۵)
خرداد ۱۳۹۴
(۵)
ارديبهشت ۱۳۹۴
(۵)
فروردين ۱۳۹۴
(۶)
اسفند ۱۳۹۳
(۶)
بهمن ۱۳۹۳
(۳)
دی ۱۳۹۳
(۱)
آذر ۱۳۹۳
(۳)
آبان ۱۳۹۳
(۵)
مهر ۱۳۹۳
(۷)
شهریور ۱۳۹۳
(۳)
مرداد ۱۳۹۳
(۱)
تیر ۱۳۹۳
(۶)
خرداد ۱۳۹۳
(۱)
آبان ۱۳۹۲
(۱)
آخرین مطالب
۹۴/۱۰/۱۹
هجرت پلاس
۹۴/۰۹/۱۷
خون بازی
۹۴/۰۸/۳۰
خبرنگاران
۹۴/۰۸/۲۷
روزهای تلخ ادبیات متعهد
۹۴/۰۸/۱۸
سیمای دانشجوی امروز
۹۴/۰۸/۰۷
تنش
۹۴/۰۷/۲۸
پاراتروپر، کوسه ها و مسئله اصلاح طلبی
۹۴/۰۷/۲۴
ناتمام
۹۴/۰۷/۱۴
برهم کنش روایی
۹۴/۰۷/۰۲
Solitary Confinement
پیوندها
تاریکی درخشان
جنگل واژگون
درخت بخشنده
رندیست
سرزمین خورشید
سیزدهمین آن دوازده نفر
سین دال
کمی از آن کارها
کویر راز
گهواره
میم، صاد
نیک نوشت
هجوم هجاها
هیولای هاوکلاین
Carpe Diem
Lost Antimony
The Old Empire
چنین مطلبی وجود ندارد